تأثیر آبدرمانی همراه با فیزیوتراپی بر درد و ناتوانی در بیماران مبتلا به بیرونزدگی دیسک کمر چگونه است؟ کمردرد یکی از شایعترین مشکلات درمانی در میان جمعیت فعال و دومین دلیل مراجعه به مراکز بهداشتی در سرتاسر دنیا است. علاوه بر این، باید این واقعیت را پذیرفت که بروز کمردرد باعث عوارض قابلتوجهی در بدن میشود، زیرا این مشکل دلیل اصلی ناتوانی در جمعیت فعال محسوب میشود. از طرفی این مشکل میتواند هزینههای عمدهای شامل هزینههای درمان، ازدستدادن روزهای کاری و کاهش بهرهوری را نیز به دنبال داشته باشد.
فهرست مطالب
در بیماران مبتلا به بیرونزدگی دیسک کمر، هسته دیسک بر اثر عوامل گوناگون، از حلقهای که اطراف آن را احاطه کرده است عبور کرده و به بیرون نشت پیدا میکند و این موضوع باعث میشود تا اعصاب اطراف تحتتأثیر و فشار قرار بگیرند. شیوع ماهانه بیماری دیسک کمر 43 درصد از جمعیت برآورد شده است؛ بنابراین، کمردرد دومین دلیل مراجعه به پزشک یا مشاور محسوب میشود. بهعنوانمثال طی تحقیقاتی در کشور رومانی مشخص شد که شیوع کمردرد در بزرگسالان بسیار بالاست (62%) و بعد از سردرد (79%) در رتبه دوم اختلالات دردناک قرار دارد. شیوع بالای بیماری دژنراتیو یا تخریب دیسک کمر با وجود چندین عامل خطرآفرین ارتباط تنگاتنگی دارد مانند: وزنهبرداری، افزایش سن، کمتحرکی، سیگارکشیدن، چاقی و ژنتیک.
بلندکردن وزنه با خم و راست کردن تنه و اندامهای فوقانی باعث تغییر تراز ستون فقرات و مرکز تعادل (مرکز ثقل بدن) در سطح شکم میشود. در نتیجه این موضوع، ستون فقرات مجبور است که هم وزن بالاتنه را تحمل کند و هم وزن باری که قرار است بلند شود و یا پایین بیاید. فعالیتهای بدنی مکرر که خمشدن ستون فقرات کمری را بیش از حد تحتفشار قرار میدهد، در نهایت میتواند باعث بیرونزدگی و تخریب فیبروز حلقوی (حلقه دور دیسک) شود.
چندین مطالعه گزارش کردند که افزایش سن یک عامل خطرآفرین جدی برای برآمدگی و یا بیرونزدگی دیسک به شمار میآید.
مطالعات نشان دادهاند که کشیدن سیگار باعث انقباض عروق خونی میشود و نیکوتین میتواند جریان خون را به مهرهها کاهش میدهد. در نتیجه، این کاهش جریان خون میتواند رسیدن مواد مغذی به دیسکهای بین مهرهای را کاهش دهد و آنها را مستعد تخریب دیسک کند. رابطهای مستقیم میان حجم فعالیت بدنی و وضعیت سلامتی وجود دارد، بهطوریکه افراد فعال از نظر بدنی کمترین خطر ابتلا به بیماری بیرونزدگی و تخریب دیسک را دارند؛ بنابراین، فقدان فعالیتهای ورزشی یک عامل خطرآفرین جدی برای ایجاد و پیشرفت دژنراسیون دیسک کمر محسوب میشود. از سوی دیگر، افراد دارای اضافهوزن بیشتر در معرض ابتلا به انحطاط و بیرونزدگی دیسک کمر هستند. مطالعات اخیر نشان دادهاند که عوامل ژنتیکی ممکن است در بیماری دیسک کمر و سایر بیماریهای روماتیسمی التهابی نیز دخیل باشند.
همانطور که اشاره شد عوامل متعددی وجود دارند که میتوانند در بروز عارضه بیرونزدگی دیسک کمر دخیل باشند. از طرفی ازآنجاییکه این مشکل جزو شایعترین مراجعهها به مراکز درمانی محسوب میشود بسیار ضروری است تا درمانی مناسب برای آن در نظر گرفته شود. در ادامه میخواهیم با هم یکی از مقالاتی را که بررسیهای لازم را انجام داده است تا بتواند تمرینات متناسب با این عارضه را شناسایی کند بررسی کنیم.
در این مطالعه 60 بیمار (25 مرد و 35 زن) بین 26 تا 76 سال با تشخیص بیرونزدگی دیسک کمر را مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران از جولای 2021 تا ژانویه 2022 در مرکز درمانی هتل سرس رومانی، بررسی شدند و این مطالعه در یک دوره ۶ماهه انجام شد.
همه شرکتکنندگان قبل از ورود به مطالعه رضایت آگاهانه کتبی خود را ارائه کردند. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از: سن 25 تا 80 سال، کمردرد بیش از سه ماه، تشخیص برجستگی دیسک کمر با MRI، توانایی انجام یک برنامه فیزیوتراپی. معیارهای خروج عبارت بودند از: اندیکاسیون جراحی حاد، جراحی قبلی در همان سطح ستون فقرات کمری، سیاتیک، وجود آسیب شدید ستون فقرات (تومور ستون فقرات، شکستگی ستون فقرات، تنگی یا رادیکولوپاتی نخاعی، فیبرومیالژیا، بیماریهای التهابی و عفونی ستون فقرات). مصرفکنندگان داروهای مسکن مزمن، افراد مبتلا به نئوپلاسم از هر نوع، بیماری روانی نیز از دیگر عوامل حذف در تحقیق محسوب میشدند.
مشخصات دموگرافیک شرکتکنندگان مانند سن، جنس، وزن، قد و شاخص توده بدنی (BMI) ثبت شد. علاوه بر این، وجود رادیکولوپاتی و دوره سپری شده (بر حسب ماه) از تشخیص تا شروع درمان موردتوجه قرار گرفت. بر اساس دلایل شخصی افراد (دردسترسبودن، پایبندی، هزینههای بهداشتی و غیره)، بیماران در دو گروه کنترل (30 نفر) و آزمایش (30 نفر) قرار گرفتند. گروه کنترل (A) فقط یک برنامه فیزیوتراپی ساده دریافت کرد. درحالیکه بیماران گروه آزمایشی (گروه B) یک برنامه تمرینی درمانی شامل آبدرمانی همراه با فیزیوتراپی دریافت کردند. تمام ارزیابیها یکبار قبل از مداخله و شروع تمرینات و یکبار هم 6 ماه بعد توسط همان فیزیوتراپیست قبلی انجام شد. تستهای مختلفی برای سنجش میزان تحرک ستون فقرات از بیماران به عمل آمد. تستهایی مانند خمشدن جانبی ستون فقرات، تست خمشدن به عقب بالاتنه و غیره.
در مورد ارزیابی قدرت عضلانی، هر دو قدرت عضلات خمکننده و بازکننده تنه مورد آزمایش قرار گرفت. برای ارزیابی قدرت عضله شکم، تعداد خمشدن بالاتنه که آزمودنی میتوانست در فاصله 30 ثانیه انجام دهد، ثبت شد. در مورد ارزیابی قدرت عضلات بازکننده کمر، تعداد اجرای صحیح اکستنشن ستون فقرات در بازه زمانی 30 ثانیه ذکر شد. سطح درد آزمودنیها نیز توسط پرسشنامهای مورد بررسی قرار گرفت.
علاوه بر این، درجه درد با استفاده از یک خط کش دهسانتی متری ارزیابی شد. در این روش از آزمودنی خواسته میشود تا میزان درد خود را بر روی این خط کش دهسانتی متری نشان دهد. عدد صفر به معنای «بدون درد» و عدد 10 به معنای «بدترین درد» در نظر گرفته میشود.
بیماران گروه آزمایشی (گروه B) در مرکز درمانی بستری شدند و در طی بستری بودن، یک برنامه توانبخشی 10 روزه دریافت کردند که تمرینات آن را یکبار در روز انجام میدادند. همچنین پس از ترخیص از بیمارستان یک برنامه تمرین فیزیوتراپی روزانه را ادامه دادند. همه بیماران در گروه B در یک برنامه توانبخشی پیچیده شامل: آبدرمانی، فیزیوتراپی و الکتروتراپی شرکت کردند.
بیماران در یک استخر درمانی به مدت 30 دقیقه در روز، 5 روز در هفته و به مدت 10 روز تحت درمان قرار گرفتند.
علاوه بر این یک برنامه فیزیوتراپی به مدت 45 دقیقه در روز و 5 روز در هفته به مدت 10 روز به همه بیماران گروه B داده شد. تمرینات شامل حرکات مقاومتی و فعال خمشدن و اکستنشن تنه، شیب لگن، تقویت عضلات شکم و تنه و تمرینات تحرک تنه بود. دوز و شدت تمرینات تنظیم شد و در طول زمان پیشرفت کرد. این برنامه باتوجهبه اختلالات خاص بیماران بهصورت فردی تجویز شده بود.
پس از اتمام این برنامه تمرینی، برای هر بیمار از الکتروتراپی استفاده شد. روشهای الکتروتراپی شامل: 1 تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست (TENS)
2 جریان تداخلی (IFC) در حالت چهار قطبی، دبه مدت 10 دقیقه.
3 میدان مغناطیسی درمانی بهصورت مداوم (اثر آرامبخشی)، به مدت 15 دقیقه.
پس از اتمام برنامه 10 روزه فیزیوتراپی در مرکز درمانی، همه بیماران طرح کلی و شرح برنامه تمرینی را دریافت کردند و به آنها یادآوری شد که تمرینات را به طور منظم انجام دهند. بیماران گروه کنترل (A) فقط به مدت 10 روز در بیمارستان تحت درمان با الکتروتراپی قرار گرفتند و پروتکل الکتروتراپی آنها مانند گروه آزمایش (B) بود.
این مطالعه نشان داد که بیمارانی که در گروه آزمایش (B) قرار گرفتند، همبستگی مثبت و معناداری را بین زمان سپری شده از تشخیص تا درمان و شدت درد نشان دادند. در واقع این همبستگی نشان داد که هر چه زودتر درمان شروع شود، درد کمتر بروز خواهد کرد.
همچنین این مطالعه نشان داد که در پایان دوره درمان، بین دوره سپری شده از تشخیص تا شروع درمان و ناتوانی در بیمارانی که تحت تمرینات آبدرمانی و فیزیوتراپی بهصورت همزمان قرار گرفته بودند، ارتباط مثبت و معناداری مشاهده شد؛ بنابراین، میتوان گفت که هر چه درمانهای ترکیبی زودتر شروع شوند، پس از 6 ماه درمان، ناراحتی ایجاد شده توسط بیماری کاهش چشمگیری مییابد.
در مقابل، در گروه کنترل که تنها تمرینات الکتروتراپی را انجام داده بودند، همبستگی مثبت و معناداری مشاهده نشد. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که در بیماری دیسک کمر، یک برنامه توانبخشی ترکیبی در صورت شروع زودهنگام پس از تشخیص، ممکن است از نظر کاهش درد و ناتوانی مؤثرتر باشد. این مطالعه نتایج مشابهی را که در سایر تحقیقات قبلی بررسی شده بود را تأیید کرد و نشان داد که مداخله زودهنگام، بهبود قابلتوجهی در درد، ناتوانی و پیامدهای اجتماعی – اقتصادی (مانند بازگشت به کار و استفاده از مراقبتهای بهداشتی) را به دنبال خواهد داشت.
البته باید توجه داشت برای تأیید قطعی این یافتهها تحقیقات بیشتری با دورههای پیگیری طولانیتر و گروههای آزمایشی بزرگتری احتیاج است.
در این مطالعه، اهمیت ترکیب تمرینات الکتروتراپی و فیزیوتراپی همراه با آبدرمانی بررسی شد و نشان داده شد که بیمارانی که این ترکیب درمانی را دریافت کردند، بهبود بسیار قابلتوجهی در تسکین درد و کاهش ناتوانی عملکردی پس از 6 ماه درمان نشان دادند. همچنین این مطالعه نشان داد که هرچه درمان توانبخشی زودتر اجرا شود، شدت درد و سطح ناتوانی مرتبط با بیماری کمر کمتر میشود.